بخشی از متن مقاله پيامدهاي استعماري اروپاييان در مشرق زمين و ايران :
سال انتشار : 1395
تعداد صفحات :33
گسترش سرمایهداری(صنعتی وتجاری) اروپا به عنوان یک پدید اقتصادی واجتماعی پیامدهای فراوان و گوناگونی در اروپا و جهان به دنبال داشت. دگرگونیهای بزرگی در صنعت, کشاورزی, تولید, حمل و نقل, و....ایجاد نمود. به مناسبات فئودالی پایان داد و در نهایت شکل تازهای از استعمار را رقم زد. استعمار به معنای عمران و آبادانی است و استعمارگران مدعیاند که درکشورهای «عقب افتاده» عمران و آبادانی و برای مردم این کشورها رفاه به ارمغان آوردهاند! این ادعا به تعبیری قابل تأمل است, اما یقیناً نیت و هدف اصلی آنها بر سازندگی مستعمرات نبوده است! توضیح اینکه: پس از انقلاب صنعتی, تولید به شکل بیسابقهای افزایش مییابد بنابراین1-آنها برای فروش تولیدات خود نیامند بازار میشوند2- منابع و معادن اروپا جوابگوی نیازکارخانههای صنعتی نیستند, پس صاحبان این صنایع بیش از پیش رو به مشرق زمین میآورند. اما دستیابی به این کار چندان ساده نبود. ابتدا باید مشرق زمین را از تولید کالا بازدارند, سپس برای فروش کالاهای خود در این کشورها (هند و ایران و...) امکاناتی را فراهم آورند, آنها در این راه هرکاری را جایز میدانستند. حاکمان و درباریان نالایق, بیتدبیر, عشرتطلب و بیسواد این کشورها برای نفع شخصی خود, ننگینترین قراردادها که کشور را به نابودی میکشاند با اروپائیان منعقد میکردند. اروپائیان برای اجرای این قراردادها, پیش از هر چیز نیاز داشتند تا این جوامع غیرمصرفی را به یک جامعهی مصرفی تبدیل کنند. بنابراین تسلط همه جانبه اروپاییان در مشرق زمین از اصلیترین پیامدهای استعمار بود! اما چگونه این واقعه رخ داد؟ پیامدهای آن چه بود؟ چرا برخی معتقدند امروز دیگر دوران استعمار به سرآمده است؟ چه عواملی غیر از استعمار در عقب ماندگی مشرق زمین مؤثر بوده است ؟ تلاش بر این است تا به این پرسشها پاسخ داده شود.